سفارش تبلیغ
صبا ویژن
صفحه اصلی پیام‌رسان پارسی بلاگ پست الکترونیک درباره اوقات شرعی

87/7/8
7:8 ص

س

ساختگی: دروغی.

ساخت و پاخت کردن: تبانی کردن, روی هم ریختن و پنهانی قرار گذاشتن برای انجام دادن کاری به نفع خود و احیاناً به ضرر دیگران.

ساقدوش: کسی که در شب عروسی کنار داماد می نشیند و وظایف داماد را به او یادآوری می کند.

سامان دادن: نظم دادن, ترتیب دادن, آراستن.

سایه با سایة کسی رفتن: کسی را با دقت تمام تعقیب کردن.

سبز شدن: ناگهانی پیدا شدن, رویاروی شدن.

سبز کردن: درآمدن, روییدن.

سبک سر: بی وقار, بی تمکین.

سبیل کسی را چرب کردن: رشوه دادن.

سپر انداختن: عاجز شدن, شکست خود را پذیرفتن.

ستوه آمدن ـ به: به تنگ آمدن, مستأصل شدن.

سر درآوردن ـ از چیزی: آگاه شدن از چیزی.

سر کسی زیاد بودن ـ از: بیش از حد انتظار لیاقت یا توانایی روحی و جسمی کسی بودن.

سر گرفتن ـ از: از نو شروع کردن.

سر بودن ـ از کسی: از کسی بهتر بودن.

سر آمدن ـ به: تمام شدن, به پایان رسیدن.

سر عقل آمدن ـ به: راه درست را یافتن, به حقیقت پی بردن.

سر کسی زدن ـ به: ابله شدن.

سر و کلة خود زدن ـ به: شیون و زاری کردن.

سر زدن ـ به کسی: برای دیدار کسی رفتن و جویای احوال او شدن.

سر خود را نگاه کردن ـ پشت : از دیار و یار خود بریدن, از شهر و دیار خود سراغ نگرفتن.

سر کسی بودن ـ زیر: در کاری دست داشتن و دخالت مؤثر در آن کردن, محرک واقعی امری بودن.

سر از کار کسی درآوردن: به راز کسی پی بردن.

سر بلند کردن: عرض وجود کردن, خودنمایی کردن.

سر به بیابان گذاشتن: راه بیابان را پیش گرفتن, آواره شدن.

سر به چیزی بند بودن: به چیزی سرگرم بودن و توجه داشتن.

سر به دنبال کسی یا چیزی گذاشتن: کسی یا چیزی را به سرعت تعقیب کردن.

سر به سر کسی گذاشتن: با کسی جر و بحث کردن و به عمد او را ناراحت کردن.

سر به نیست کردن: از بین بردن, ناپدید کردن, معدوم کردن.

سر درآوردن: مطلع شدن, فهمیدن, حالی شدن.

سر در گریبان بودن: پریشان بودن, ناراحت و بی تکلیف بودن.

سر در گریبان ماندن: در فکر فرو شدن.

سر در نیاوردن: نفهمیدن.

سر رسیدن: ناگهان و ناغافل وارد شدن.

سر صحبت را واکردن: شروع به حرف زدن کردن با کسی.

سر کسی بر باد رفتن: جانش را از دست دادن.

سر کسی به کارش بودن: سرگرم کار خود بودن.

سر کسی را خوردن: کسی را تلف کردن, باعث مرگ و از میان رفتن کسی شدن و او را دق مرگ کردن.

سر کشیدن: سر زدن, گردن دراز کردن و نگاه کردن. نوشیدن لاجرعه و با اشتیاق.

سرکشی کردن: بازدید کردن به منظور نظارت و تشخیص خوب و بد کار.

سر کیف آمدن: خوشحال شدن, سر حال آمدن.

سر گرفتن: انجام یافتن کاری یا پایان یافتن مقدمات و دادن قرار قطعی انجام یافتن آن.

سر هم آوردن: درست کردن, جور کردن.

سراپا: از سر تا پا, از بالا تا پایین.

سراپا چشم شدن: با شوق و دقت بسیار نگاه کردن.

سرازیر شدن: از بالا به پایین رفتن, روان شدن.

سرازیر کردن: از بالا به پایین فرستادن.

سراغ چیزی رفتن: پی آن رفتن, آن را جست و جو کردن.

سر اندر پا: سراپا.

سر به راه: آدم نجیب و آرام, کسی که دنبال عیش و عشرت و کارهای خلاف عفت و اخلاق نمی رود.

سر به نیست: معدوم, ناپدید.

سر به نیست کردن: از بین بردن, ناپدید کردن, معدوم کردن.

سر حال آمدن: سر دماغ و با نشاط شدن.

سر حال: با نشاط, سر دماغ.

سرخاب: ماده ای سرخ رنگ که زنان برای آرایش به گونة خود مالند, گلگونه.

سر خود: بی اجازه, خود سرانه.

سر خوردن: لیز خوردن و غلتیدن.

سرسری: کاری را آسان گرفتن و در انجام آن دقت به خرج ندادن.

سر شب: اول شب.

سر شکسته: رسوا, سر افکنده, شرمنده, شرمسار.

سرفیدن: کنایه ای است از باد صدادار درآوردن.

سرک کشیدن: دزدکی نگاه کردن, گردن کشیدن برای دیدن و اطلاع یافتن از چیزی.

سرکوفت: ملامت, توبیخ.

سرکوفت زدن: کسی را سرزنش کردن یا امتیازهای کس دیگر را به رخ او کشیدن.

سرگرم: مشغول.

سرمه: گرد نرم شدة سولفور آهن یا نقره که در قدیم برای سیاه کردن مژه ها و پلک ها به کار می رفته است.

سر نخ: نشانه هایی از موضوع مورد نظر, مدرک.

سر و ته: واژگون, وارونه, معلق.

سر و ریخت: سر و وضع, شکل و شمایل.

سر و سامان: خانه و زندگی, وسایل زندگی.

سر و سامان دادن: نظم و ترتیب دادن, نظم و نسق ایجاد کردن.

سر و وضع: ریخت و قیافه.

سر نگه داشتن: راز داری کردن, راز پوشی کردن.

سری در کار بودن: موضوعی پنهانی در میان بودن.

سزای کسی را کف دستش گذاشتن: کسی را به خاطر کار بدش کیفر دادن.

سفره انداختن: سفره گستردن, سفره پهن کردن.

سفیداب: گرد سفیدی که زنان به منظور آرایش به صورت خود مالند, سفیده.

سفید بخت: خوشبخت, خوش اقبال.

سقلمه زدن: ضربت زدن با مشت در حالی که سر انگشت شست از بین دو انگشت سبابه و وسطی بیرون آمده باشد.

سکو: بلندیی که با آجر و سنگ سازند و از آن برای نشستن استفاده کنند.

سگدو زدن: این سو و آن سو رفتن و بدون اخذ نتیجه فعالیت بسیار کردن.

سگرمه در هم کشیدن: گره بر ابرو زدن, در هم کشیدن ابرو و صورت بر اثر خشم یا اوقات تلخی.

سلانه سلانه: یواش یواش راه رفتن.

سنگ در آوردن ـ از زیر: چیزی را هر چند نایاب یا تهیه اش دشوار باشد به دست آوردن.

سنگ تمام گذاشتن: همة تلاش خود را در جهت انجام کاری به کار بستن.

سنگ جلو پای کسی انداختن: مانع تراشیدن, مزاحمت ایجاد کردن.

سنگ روی یخ کردن: بی اعتبار و سرافکنده کردن.

سنگ پا کردن ـ روی خود را: خجالت را کنار گذاشتن.

سوا کردن: جدا کردن.

سوت و کور: بی نور, بی فروع, بی جلوه و رونق, بی سرو صدا.

سوختن و ساختن: با سکوت مشکلات را تحمل کردن.

سوراخ و سمبه: منفذ, گوشه و کنار.

سور و سات: مقدمات و ملزومات.

سوغاتی: هدیة سفر, ره آورد.

سه طلاقه: زنی که شوهرش او را سه طلاق گفته باشد و رجوع به او جز با محلل ممکن نباشد.

سیاه افتادن ـ به روز: بی چاره شدن, بدبخت شدن.

سیاه و سفید دست نزدن ـ به: هیچ کاری انجام ندادن.

سیاه بخت: بدبخت, تیره بخت.

سیاه مست: مست مست.

سیخ سیخی: حالت پریشانی و ژولیدگی مو.

سیر تا پیاز ـ از: همه چیز, تمام ماجرا با جزئیات آن.

سینه ریز: گردنبند شاخه شاخه.

 

ش

شاخ درآوردن ـ از تعجب: بسیار تعجب کردن؛ تعبیری است که شگفتی بسیار را می رساند.

شاخ و شانه کشیدن: تهدید کردن.

شاخ به شاخ: از رو به رو با هم تصادف کردن.

شاکی: شکایت کننده, گله کننده.

شاهی: واحد پول که در عهد قاجاریه و اوایل پهلوی معادل دو پول یا پنجاه دینار آن زمان بود.

شب چره: آجیل و میوه که در شب نشینی صرف می کنند, تنقل.

شب زفاف: شبی که عروس و داماد به حجله می روند.

شب مانده: غذایی که مصرف نشده باشد و از شب به روز مانده باشد.

شب و روز کسی قاطی شدن: حال و روز خود را نفهمیدن.

شر چیزی خلاص شدن ـ از: از ضرر و زیان چیزی رهیدن.

شر کسی را کندن: از مزاحمت کسی آسوده شدن.

شست کسی خبردار شدن: پی بردن, به طریقی از چیزی اطلاع حاصل کردن.

شفاعت کردن: درخواست عفو یا کمک کردن از کسی برای دیگری.

شقه: پاره ای از چیزی, نیمة چیزی.

شقه کردن: به دو نیم کردن, نصف کردن, دوپاره کردن.

شک افتادن ـ به: شک کردن.

شک برداشتن: به تردید افتادن, سؤ ظن بردن.

شکم خود را وصله پینه کردن: ته بندی, خوردن اندکی خوراکی برای کاستن از شدت گرسنگی.

شکم کسی را سفره کردن: شکم کسی را پاره کردن.

شکمی از عزا درآوردن: پس از مدتی گرسنگی بر سر سفره ای گسترده نشستن و غذای مفصل و مطبوعی خوردن.

شل و پل: معیوب و از کار افتاده.

شل و ول: آبکی.

شلیته: نوعی دامن کوتاه و گشاد و پرچین که در قدیم زن ها روی تنبان می پوشیدند.

شندرغاز: پول اندک و ناچیز, چندرغاز.

شنفتن: شنیدن.

شنگول: به حالت نشاط و سر مستی افتادن. سر خوش و نیم مست.

شوراب: آب شور, آب نمک, شورابه.

شیر مرغ گرفته تا جان آدمی زاد ـ از: هر چه بخواهی.

شیر کردن: برانگیختن.

شیر بها: پول یا چیز دیگر که داماد به پدر و مادر عروس دهد, کابین, مهریه.

شیر تو شیر: درهم برهم, هرج و مرج.

شیر خام خورده: خام و غافل و نمک نشناس.

شیرین زبانی: خوش صحبتی, حرف های بامزه زدن و دلنشین سخن گفتن.

شیشة عمر: شیشه ای که جان دیوها را به آن وابسته می دانستند و اگر کسی این شیشه را پیدا می کرد و می شکست دیو در همان لحظه نابود می شد.

شیطان را درس دادن: از شیطان بدجنس تر بودن.

 

ص

صابون به دل خود زدن: با اشتیاق وعدة چیزی را به خود دادن.

صابون به شکم خود مالیدن: صابون به دل خود زدن.

صاحب اختیار: عنوان و لقبی بود در عهد قاجار.

صاف: یکراست, مستقیم.

صاف کردن: کنایه ای است از اصلاح کردن و تراشیدن موی صورت.

صاف و پوست کنده: صریح, آشکار, رک و بی پرده.

صاف و صوف کردن: صاف کردن.

صحبت به میان آمدن ـ از کسی: به یاد کسی افتادن و دربارة او حرف زدن.

صحبت کردن ـ از کسی: به یاد کسی افتادن و دربارة او حرف زدن.

صحبت چیزی را به میان کشیدن: باب بحث را دربارة چیزی گشودن.

صحبت گرم شدن: گرم شدن گفت و گو.

صحبت گل انداختن: صحبت گرم شدن.

صحیح و سالم: تندرست.

صدای چیزی را در نیاوردن: چیزی را مخفی نگه داشتن, خبری را فاش نکردن.

صدق و صفا: راستی و خلوص.

صرافت چیزی افتادن ـ به: توجه کردن, به یاد آوردن, پی بردن.

صلح و صفا: آشتی کردن, صلح کردن, سازش کردن.

 

ض

در مجموعة چهل قصه کلمه ای که با این حرف شروع شود و نیاز به تعریف داشته باشد نبود.

 

ط

طاقت کسی طاق شدن: به نهایت بی صبری رسیدن.

طلب کردن: خواستن, درخواستن.

طلسم: عمل خارق عادت که مبداء آن را قوای فعالة آسمانی و قوای منفعلة زمینی دانند و بدان امور عجیب و غریب پدید آورند.

طول دادن: در انجام کاری درنگ کردن و آن را با تأنی انجام دادن.

طول کشیدن: طولانی شدن, مدتی بیش از حد انتظار منتظر ماندن.

طی کردن: در بهای مزد کاری توافق کردن.

 

ظ

در مجموعة چهل قصه کلمه ای که با این حرف شروع شود و نیاز به تعریف داشته باشد نبود.

 

ع

عاجز: ناتوان, بسیار خسته, علیل.

عاصی شدن: عصیان کردن, تمرد کردن, نافرمان شدن.

عاید شدن: نصیب شدن چیزی کسی را.

عباسی: واحد پول که در زمان شاه عباس رایج شد.

عبور کسی به جایی افتادن: تصادفاً از جایی گذشتن.

عجالتاً: اکنون, حالا, فعلاً.

عجز و لابه: با گریه و زاری طلب کمک کردن.

عده: مدتی که زن پس از طلاق یا فوت شوهر نباید شوهر کند.

عرعر: آواز خر.

عرقچین: نوعی کلاه از پارچه یا منسوج نازک که در زیر کلاه یا عمامه گذارند و یا به تنهایی در خانه به سر نهند.

عزیز دردانه: کسی که پدر و مادر و قوم و خویش ها بیش از حد او را مورد محبت و نوازش قرار دهند.

عق: استفراق.

عقب کشیدن: پس رفتن, قدم بازپس گذاشتن.

عقدکنان: رسم و ممجلس خطبه کردن عروس.

عقل از سر کسی پریدن: دیوانه شدن.

عقل خود را از دست دادن: دیوانه شدن, خوب و بد را از هم نشخیص ندادن.

عقل سر هم کردن: همفکری کردن, مشورت کردن.

عقل کسی به جایی نرسیدن: در حل مشکلی درماندن.

عقل کسی پار سنگ برداشتن: خل بودن, دیوانه وار بودن, نقصان عقل داشتن, بی خرد بودن, گولی.

عقل کسی پار سنگ بردن: عقل کسی پار سنگ برداشتن.

عقل کسی قد ندادن: توانایی حل مشکلی را نداشتن.

عمارت: ساختمان.

عوض دادن: پاداش دادن.

عهد کردن: پیمان کردن, شرط کردن.

عیش دنیا را کردن: خوشگذرانی کردن.

 

غ

غار و غور: صدایی که از زور گرسنگی یا بد غذایی در شکم ایجاد شود.

غازه: گلگونه, بزک.

غالیه: بوی خوشی است که مرکب از مشک و عنبر و جز آن به رنگ سیاه که موی را بدان خضاب کنند.

غربتی: کولی, قرشمال.

غرق بوسه کردن: بسیار بوسیدن.

غرق خواب: در خواب سنگین فرو رفته.

غزل خداحافظی: مرگ.

غزل خداحافظی را خواندن: مردن, فوت شدن, درگذشتن.

غش و ضعف رفتن ـ برای کسی: شیفته و شیدای او بودن.

غش کردن: بیهوش شدن, مدهوش گردیدن.

غلامزاده: در تعارف و در پیش بزرگان از فرزند خود بدین کلمه تعبیر آورند.

غلط کردن: سخت پشیمان بودن.

غلفتی: یک پارچه, کامل.

غمزة شتری: ناز و غمزة ناشیانه و اغراق آمیز.

غوطه خوردن: فرو رفتن در آب, غوطه زدن.

غوغا بر پا بودن: فتنه و آشوب بودن.

غیب زدن: ناگهان ناپدید شدن.

غیرت به خرج دادن: به غیرت افتادن, تحریک شدن برای حفظ شرف یا حفظ جان.

غیرتی: آنکه به حفظ ناموش و آبرو و شرف خود بکوشد.

 

ف

فال نیک گرفتن ـ به: به شگون گرفتن, امری را خوب دانستن و از انجام آن نهراسیدن.

فت و فراوان: بسیار زیاد.

فراش: خدمتکار, پیشخدمت.

فراق: جدایی, دوری.

فرنگ: کشورهای اروپایی.

فضولی: دخالت بی مورد در کار و زندگی دیگران.

فعلگی: مزدوری, کارگری, فعله بودن.

فکر ماندن: با شگفتی و تردید در فکر فرو رفتن.

فکری کردن ـ برای کسی: برای کمک به کسی چاره اندیشیدن.

فک و فامیل: خویشاوند.

فلاکت: بدبختی.

فلاکت افتادن ـ به: به نکبت و بدبختی دچار شدن.

فلان: شخص غیر معلوم.

فلان فلان شده: چنین و چنان شده, خلاصه ای از چندین فحش و نفرین.

فلانی: فلان.

فن و فوت: فوت و فن.

فوت و فن: اسرار نهفته و اصول اساسی هر کار.

فی الفور: تند, سریع.

فیصله پیدا کردن: فیصله یافتن, حل و فصل شدن امور.

 

ق

قابل: شایسته, سزاوار.

قابله: زنی که بچه زایاند, ماما.

قاپ زدن: چیزی را تر و فرز ربودن.

قاپ کسی را دزدیدن: با نیرنگ کسی را تحت نفوذ خود درآوردن, نظر مساعد کسی را به خود جلب کردن و او را به قبول نظر خود وادار کردن, خود را طرف لطف و محبت کسی قرار دادن.

قاپیدن: ربودن با جلدی و چابکی.

قاچ قاچ: ترک ترک, چیزی که همه جای آن ترک خورده و شکاف برداشته باشد, قطعه قطعه.

قاطی شدن: درهم ریخته شدن, به هم ریختن.

قال قضیه را کندن: مشکلی را حل کردن, جدل و بحث را به نحو مطلوب تمام کردن.

قایم شدن: مخفی شدن, پنهان شدن.

قباحت داشتن: زشتی و رسوایی داشتن, عیب و بدی به حساب آمدن.

قبض روح شدن: مردن, جان باختن.

قبلة عالم: در خطاب به پادشاه چنین می گفتند.

قبول کردن: پذیرفتن.

قحط بودن: کمیاب شدن چیزی.

قدک: جامة کرباسی رنگین.

قد کشیدن: رشد کردن, افزوده شدن به طول شخص.

قدم رنجه کردن / فرمودن: قبول زحمت کردن, روان شدن.

قدم روی چشم: تعارفی است که به مهمان کنند.

قد و بالا: قامت.

قد و قواره: اندام, قامت.

قدیم و ندیم: گذشتة دور, قدیم.

قرابه: ظرف شیشه ای بزرگ.

قرار گذاشتن: وقتی را برای انجام کاری یا ملاقاتی معین کردن.

قرار مدار: قرار و مدار.

قرار و مدار: بند و بست, شرط, پیمان.

قراول: سربازی که در محلی معین نگهبانی دهد, نگاهبان.

قرب: مرتبه, منزلت.

قربان کسی رفتن: اظهار محبت و علاقه و فروتنی نسبت به کسی کردن.

قر و غمزه آمدن: ادا و اطوار آمدن. اشکال تراشی کردن.

قر و قمبیل آمدن: ادا و اطوار درآوردن, قر و غربیله آمدن.

قسمت: بهره, نصیب, سرنوشت.

قصب: پارچة زربفت.

قصة خود را گفتن: شرح و حال خود را بیان کردن.

قضا ـ از: اتفاقاً.

قطار: صف, ردیف.

قفل زبان کسی وا شدن: زبان باز کردن.

قلاب سنگ: وسیله ای که با آن سنگ می پرانند, فلاخن.

قلاده: گردن بند (معمولاً برای سگ).

قلپ: جرعة آب.

قل خوردن: غلتیدن و چرخیدن به دور خود و به این ترتیب راه پیمودن.

قل دادن: غلتانیدن و چرخانیدن چیزی.

قلدر: زورگو, کسی که حرف حساب سرش نمی شود و حق دیگران را پامال می کند.

قلقلک: خارش دادن برخی اعضای بدن به طوری که صاحب آن اعضا سخت به خنده بیفتد.

قلمبه: چیزی برجسته و معمولاً کروی شکل.

قلندر: درویش بی قید در پوشاک و خوراک و طاعات و عبادات.

قنداق: قسمت چوبی ته تفنگ.

قوروق کردن: خلوت کردن جایی برای آمدن کسی و جلوگیری کردن از ورود دیگران به آنجا.

قوم و خویش: خویشاوند.

قیام و قیامت: آخر زمان.

قیقاج رفتن: اریب رفتن, زیگزاگ رفتن.

قی کردن: بالا آوردن, استفراغ کردن.



مشخصات مدیر وبلاگ
 
لوگوی وبلاگ
 

عناوین یادداشتهای وبلاگ
خبر مایه
بایگانی
 
صفحه‌های دیگر
دسته بندی موضوعی
 
مردمک ، mar2mak ، a ، Mar2makمردمک ، http://mar2mak.tk/ ، آآ ، رجب ، ایران ، afra ، افتخار ، معجزه ، شیعه ، mar2mak.parsiblog.com ، نماز توبه ، نماز مشکل گشا ، نوح ، نوروز ، نوروز یک جشن ملی ، هدیه خدا ، هر چه بنده بخواهد اجابت می­شود. ، هرگاه بنده ای مرا بخواند ، هزار راز ، هفت قانون معنوی موفقیتmar2mak مردمک ، هفده ربی ، همانند سیب باش ، وامان از غش ، وبلاگ مردمک ، ورسیدن به ارزو ها ، وصیت نامه داریوش هخامنش ، وصیت نامه مولانا ، وصـیـت نامـه ی داریـوش کـبـیـر ، وولادت امام رضا ، یاد گرفتم که ، یک سکوت ، کارمندان ایده‌های خوب ندارند ، کارنامه مدرسه ، کسی واقعا خدا را دوست دارد ، کسی که از چهار چیز بیم دارد، چگونه به چهار کلمه پناه نمی برد! ، کلیپ ولادت امام رضا علیه السلام کلیپ ولادت امام رضا علیه السلام ، mardomak ، آ َAصمصام در مجلس نیایش ، شیفتگان شریعت علمی علوی ، صدای تاختن ، صدای شکستن اقتصاد ایران ، ضد وهابیت ، عاقبت کار ، عالم ، عباس ، عبدالعظیم ثواب زیارت ، عزت نفس ، عشق ، عطشان ، عظمت ، علامت @ ، علت پیشرفت ژاپنی‌ها را بدانید ، علم ، علی ، علی مولود کعبه ، عوامل عمده شکست مدیریت mar2mak ، عیسیی ، فراموش ، فردوسی و حب اهل بیت ، فرشته ها زن هستند ، فروش کوکاکولا در خاورمیانه ، فقر ، فهمیدن ، قابوس‌نامه ، قاتل حضرت زهرا کیست؟ ، قدر یک سیب ، قدم اول ، قرائت ، قصه عادت ، قلب ، قلب مومن جزیره خضراء است ... ، قیصر روم ، کبوتر ، کدامیک را انتخاب خواهید کرد؟ ، کسی که می خواهد اهل معرفت شود ، کلاغ و طوطی ، کلمات کلیدی: ، کهن ، کویر ، گرگ ، گریه کن ، گزیده یی از قابوسنامه ، لایق ، لیلة الرغائب ، لیلی مجنون ، ماجرای اسب ابی و لاک پشت(کمتر زچوبی نیستی....) ، مانع موفقیت ، مبادا رها کنی ، مترسک ، متفاوت ، محرم ، مدیران اسباب بازیهای جدید نمیخرند ، مدیران اشتباه نمیکنند ، مدیران روزنامه نمیخوانند، ، مدیران فراموش نمیکنند ، مدیران نمیخوابند ، مرحوم قاضی (ره) و حضرت امام خمینی (ره) ، معجزه زندیگیت ، معلم مردمک mar2mak ، معلول ، مکه ، مناظره میان (شیخ مفید )و عالم سنی ، منهج الصادقین ، مهمان خدا ، موبایل زدگی در ایران ، موسم است،حج کن! ، موعظه آیت الله جوادی آملی ، مولود کعبه ، موهبت الهی ، میلاد ، میلاد پیامبر مهربانی ، نابودگر ، ناتوانی شاه ، نخستین روز امامت امام عصر علیه السلام ، نذر آرایشگر ، نقش انگشتر ، نماز امام رضا... ، آخرین کلمات ، آدم کربلا ، آزادی ، آفرین به حسادت! ، آن ها به جبهه رفتند ، اینها شدند طلبکار ، آنجا بهشت نیست، دوزخ است. ، آیا میدانید: ، اا ، ابولفظل ، ارزش ، از امام هادی(ع) نقل شده است ، از قیود ، ازادی ، مردمک وبلاک ، مردمک وبلاگ ، مردمک ، مردمک mar2mak ، مردمک چشم ، مردمک، اهل آسمون، رحم، اهل زمین، mar2ma.tk ، مشکل فضا یی ، مشکلات زندگی ، مصر ، افتخار شیعه ، السلام علیک یا غریب الغربا السلام علیک یا علی ‌بن ‌موسی‌ ا ، المتمسکین بولایت امیر المومنین علی ابن ابیطالب (ع) ، امام حسن ، امام حسین از دیدگاه افراد مشهور ، امام رضا ، امام زمان ، امام صادق ، امام صادق ادعای دوستی ، امام محمر باقر ، امروز ، امن ، انسان‌ها را به چهار دسته تقسیم است: ، او چه کسی ، اولین لعن کنندگان به آن دو اهل بیت بودند ,وبلاگ مردمکmar2mak, ، ایا ظاهر شما به کارتان صدمه می زند؟مردمک mar2mak مردمک ، ، Aآ کوچک کردن دنیا ، f ، َmar2mak ، mar2mak با 8 سوال در مورد حیوانات خود را بشناسید! ، mar2mak بوی محرم می آید ، ‌ علی ، "این الرجبیون" ، "نوروزتان نوروح باد " ، .parsiblog ، ? نکته‌ای که در نو‌آوری شرکت گوگل ، ،حجاب/ بهشت وحور/مناجات/مردمکmar2mak// ، 10 نکته مهم جهت حفظ آراستگی یک مرد مردمک mar2mak ، 10 کلید طلائی برای خلق زندگی ای که آرزویش دارید ,مردمکmar2mak ، 13 رجب ، رزق وروزی ، رستم ، رسم خوردن ماهی در شب نوروز ، رنگ دروغ ، روانشناسی رنگ‌ها mar2mak مردمک ، روزی دادی رایگان بیامورز رایگان که توخدایی نه بازرگان دانایی ده ، روزی نیز دهد ، ریسک ، زبان عربی ، زسفیر سابق انگلیس ، زمان زیادی نداری ، زندگی یک گل سرخ است ، زیبایی رایگان است مردمک mar2mak ، سال 2012 چه بر سر زمین خواهد آمد؟ ، سالروز شکافتن هر ساله ی کعبه مبارک باد ، ستاره ، سرنوشت برگ ، سعی ، سفید ، سوتک ، سوره حمد ، سیاه وسفید ، ش ، شاخه ی حیات ، شاگرد و راهب پیر ، شب یلدا ، شتر مرغی ، شجاعت ادامه دادن زندگی ، شرم ، شروع بلا ، شعبان ، شفاعت بی حد ومرزحضرت زهرا/مردمک/http://mar2mak.tk/ ، شکاف کعبه ، شگرد آیت‌الله مدرس برای کسب در آمد ، شما خدا هستید ، شمع ، شهادت پیامبر اکرم ص ، شهید ، شور ، شیرجه ، بدون شرح ، بزرگترین حکمت چیست ، بسم الله الرحمن الرحیم ، بندگان نیک خدا ، به طفیل ذوات مقدس محمد ، ایلیا ، شبر ، شبیر و فاطمه علیهم السلام ، بهترین راه ، بهشت در روح ، بوی محرم می آید ، بی نیازی ، بیل گیتس و جنرال موتورز ، پشتکار ، پنج کار برای دوری از گناه ، پند حکیانه در باب مشارکت با نزدیکان ، ت ، تئوری 30 دقیقه ایmar2mak ، تا بهشت دو قدم راه ، تاثیر سوره حمد ، تحیت بر ملائکه ، تست جدید روانشناسی با 8 سوال در مورد حیوانات خود را بشناسید! ، تشابه ذهن احمق و مردمک چشم ، تشکر به معنای حقیقی بی ریا خالص ، تفسیر امام رضا (ع) از قرآن کری ، تلاش ، تنها یک موعظه ، تنهایی ، تولد ، ثواب ، جان ، جایگاه ، جرم چیدن گل ، جواز بهشت ، چتر لطف و مرحمت الهی ، چرا آدمى گاهى مطالبى را که مى داند به یاد نمى آورد. ، چرا به غرق گناه شدن خوشنود شدیم ، چشمه ، چفیه ، چه کسی یا کسانی وموجبات شهادتش را فراهم کردند ، چو بیشه تهی ماند از نره شیر ، حب علی(ع) ، حجاب درایین زرتشت ، حداقل شرط لازم برای موفقیت . ، حدیث امام رضا(ع) ، حرفهایی برای نگفتن ، حضرت زهرا ، حضرت زینب کبری :روز پرستار :فرشتگان سفید پوش ، حضرت علی اکبر علیه السلام ، حکایتی از آیت الله قاضی و آیت الله خوئی ، حمد سوره حمد نماز صبح ، حکمت خدا ، خدا را دوست دارم ، ، خدا همه جا هست ، خری در چاه // ، خسته آور ، خطر ، خورشید ، داستان دختر نمرود و حضرت ایراهیم علیه‌السلام و آتش ، داستان مداد ، داستان مدیریتی ، دانشگاه استنفورد ، دانشنامه رشد ، دانه عشق ، دختر خانم ودو راهب ، در بسته باز کردن ، دروازه بهشت ، دریا ، دست هایی مقدس ، دعا از نیزه کارگرتر اس ، دل ، دلیل تنهایی ما... ، ده روش غلط مدیریت مردمک mar2mak ، دو تیپ افراد سازمانی ، دیار قوم لوط ، دیروز امروز خدا بخیر کنه فردا را ، دین و مذهب جن : ، دیوار شیشه‌اى ، دیوانه ، ذهن ، ذهن احمق ، راز موفقیت ، راز موفقیت در زندگی ، رازی نهان ، راه نجات mar2makمردمک ،
موسیقی


ترجمه از وردپرس به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ